دکتر احد مهروند؛ طیبه رستگار نادری
چکیده
با استفاده از دو اصطلاح »هوشیاری دوگانۀ«ویلیام ادوارد برگهارت دوبوآ و» روشنفکر استعمارشدۀ« فرانتس فانون، در این مقاله نشان میدهیم که مقالۀ»هیچ چیز از شخصیت«خورخه لوئیس بورخس رامی توان پسا استعماری دانست. مطالعۀ ما به دنیای پس از استعمار آمریکای لاتین، با تمرکز ویژه بر بوینوس آیرس، پرداختن به بیگانگی، ترکیبی، ...
بیشتر
با استفاده از دو اصطلاح »هوشیاری دوگانۀ«ویلیام ادوارد برگهارت دوبوآ و» روشنفکر استعمارشدۀ« فرانتس فانون، در این مقاله نشان میدهیم که مقالۀ»هیچ چیز از شخصیت«خورخه لوئیس بورخس رامی توان پسا استعماری دانست. مطالعۀ ما به دنیای پس از استعمار آمریکای لاتین، با تمرکز ویژه بر بوینوس آیرس، پرداختن به بیگانگی، ترکیبی، »دوتایی« و وضعیت دیگری بورخس به عنوان مهاجر به آمریکای لاتین پس از جنگ جهانی اول میپردازد.مسلماً در تحلیل حس دوگانگی بورخس در یک فرهنگ تازه اتخاذ شده، این بحث محوری مطرح است که آیا»هوشیاری دوگانۀ«بورخس باید مطابق با هویت فرهنگی اتخاذ شدۀقبلییا با خود جدید او در یک فرهنگ جدید باشد؟ بسیاری از مطالعات حاکی از تلاش بورخس برای ایجاد پایه و اساس ادبیات واقعی آرژانتین و احیای میراث فرهنگیآن است؛ با این حال، این مطالعات از این بررسی باز ماندند که بورخس مانند»روشنفکر استعمارشده ای«بود که با استفاده از ایدئولوژی استعمارگر به مرکز آنها وامی نوشت.
دکتر احد مهروند؛ شیوا طالبی آشتیانی
چکیده
آثار تحسین شدۀ کنراد از دورۀ میانۀ او به طور کامل از چندین منظر،از جمله منظر پسااستعماری، مورد مطالعه قرار گرفته است، در حالی که رمانهای دورۀ اولیۀ او به دلیل خصوصیت به اصطلاح «نامتوازنشان» به نوعی مورد غفلت واقع شدهاند.برجسته ترین آثار در میان رمانهای اولیۀ کنراد سه گانۀ لینگارداست، سه ...
بیشتر
آثار تحسین شدۀ کنراد از دورۀ میانۀ او به طور کامل از چندین منظر،از جمله منظر پسااستعماری، مورد مطالعه قرار گرفته است، در حالی که رمانهای دورۀ اولیۀ او به دلیل خصوصیت به اصطلاح «نامتوازنشان» به نوعی مورد غفلت واقع شدهاند.برجسته ترین آثار در میان رمانهای اولیۀ کنراد سه گانۀ لینگارداست، سه رمان اولیۀ او که بر اساس تکرار شخصیت کاپیتان تام لینگاردو رابطه اش میان غربیها و شرقیها در یک منطقۀ تماس می باشند که درآن هر دو فرهنگ با یکدیگر برخورد می کنند. مطالعۀ پسااستعماری این رمانها می تواند تلاش کنراد را در تغییر منطق امپریالیستی دوگانۀ زمان خود آشکار کند که غرب را در موقعیت قدرت قرار می داد. عناصر پسااستعماری در این سه گانه را می توان با استفاده از نظریه های هومی بابا مانند نظریه های کلیشه، تردید، تقلید، و ناجوری مطالعه کرد تا این ادعا را به اثبات برسانیم که در سه گانۀ لینگارد سخن کنراد ضد نژادپرستانه و در تضاد با منطق امپریالیستی قرن نوزدهم است، چرا که سعی وی بر آن است تا این مسایل را در سه گانۀ مذکور به چالش بکشد.